معنی محجر | فرهنگ فارسی معین | واژهیاب
فرهنگ فارسی معین. (مُ هَ جَّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - سخت گردیده مانند سنگ . 2 - سنگ چین شده ، با سنگ برآورده . 3 - خرمن ماه ، هاله . در فارسی : محجور، ممنوع . برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید ...
![](/image/whatsappp.png)